English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1460 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to stumble in one's speech U درسخنرانی اشتباه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
philippize U بارشوه سخنرانی کردن درسخنرانی تحت نفوذقرارگرفتن
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
mistaking U اشتباه کردن
fumble U اشتباه کردن
to goof up [American E] U اشتباه کردن
slipped U اشتباه کردن
fumbled U اشتباه کردن
trip up <idiom> U اشتباه کردن
slips U اشتباه کردن
miscue U اشتباه کردن
goofing U اشتباه کردن
mistook U اشتباه کردن
slip-up U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
goof U اشتباه کردن
fumbles U اشتباه کردن
goofed U اشتباه کردن
misconstrue U اشتباه کردن
slip up U اشتباه کردن
misconstrued U اشتباه کردن
misconstruing U اشتباه کردن
goofs U اشتباه کردن
slip U اشتباه کردن
misconstrues U اشتباه کردن
to make a mistake U اشتباه کردن
to make an error U اشتباه کردن
blundering U اشتباه کردن
mistake U اشتباه کردن
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
blunders U اشتباه کردن
blunder U اشتباه کردن
mistakes U اشتباه کردن
blundered U اشتباه کردن
bumble U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbled U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
miscalculating U اشتباه محاسبه کردن
bobbles U پی درپی اشتباه کردن
bobble U پی درپی اشتباه کردن
miscalculate U اشتباه محاسبه کردن
to believe wrong U اشتباه گمان کردن
miscalculates U اشتباه حساب کردن
miscalculated U اشتباه محاسبه کردن
misthink U اشتباه فکر کردن
confuse U باهم اشتباه کردن
miscalculated U اشتباه حساب کردن
confuses U باهم اشتباه کردن
miscalculate U اشتباه حساب کردن
miscalculates U اشتباه محاسبه کردن
miscalculating U اشتباه حساب کردن
refuted U اشتباه کسی را اثبات کردن
eat humble pie <idiom> U پذیرفتن اشتباه وعذرخواهی کردن
miscarrying U صدمه دیدن اشتباه کردن
refuting U اشتباه کسی را اثبات کردن
hallucinating U هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinate U هذیان گفتن اشتباه کردن
refute U اشتباه کسی را اثبات کردن
miscarries U صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarry U صدمه دیدن اشتباه کردن
To lead someone astray. U کسی رادچار اشتباه کردن
hallucinates U هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinated U هذیان گفتن اشتباه کردن
refutes U اشتباه کسی را اثبات کردن
bark up the wrong tree <idiom> [درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
eat crow <idiom> U مجبور کردن کسی به اشتباه وشکست
to blame somebody for something U کسی را مسئول کارناقص [اشتباه ] کردن
foul up <idiom> U با یک اشتباه احمقانه همه چیز را خراب کردن
to make a typing error [mistake] U اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن]
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] U اشتباه تایپ کردن صفحه [کلید یا تلفن]
to make a typo [American E] U اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن]
to make [commit] a faux pas U اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
fluffs U نرم کردن اشتباه کردن
fluffing U نرم کردن اشتباه کردن
fluff U نرم کردن اشتباه کردن
fluffed U نرم کردن اشتباه کردن
malfunction U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
fumble U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
mistake U اشتباه
errors U اشتباه
wronging U اشتباه
flounder U اشتباه
wrong U اشتباه
floundered U اشتباه
floundering U اشتباه
mix up U اشتباه
mix-up U اشتباه
faux pas U اشتباه
fault U اشتباه
clanger U اشتباه
overseen U در اشتباه
mistakenness U اشتباه
mistakes U اشتباه
mix-ups U اشتباه
wrongs U اشتباه
mistaking U اشتباه
error U اشتباه
fumble U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
goof U اشتباه
goofed U اشتباه
jeofail U اشتباه
fallacies U اشتباه
fumbled U اشتباه
fumbles U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
fallacy U اشتباه
trip U اشتباه
faults U اشتباه
incorrectness U اشتباه
goofs U اشتباه
goofing U اشتباه
faulted U اشتباه
trips U اشتباه
barratry U اشتباه
tripped U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
errancy U اشتباه
discrepancy U اشتباه
lap sus U اشتباه
flounders U اشتباه
snafu U اشتباه
disabusing U از اشتباه دراوردن
professional misconduct U اشتباه حرفهای
wrongly <adv.> U بطور اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
probable error U اشتباه احتمالی
phonily <adv.> U بطور اشتباه
incorrectly <adv.> U بطور اشتباه
faultily <adv.> U بطور اشتباه
inaccuracy U خطا یا اشتباه
parachronism U اشتباه تاریخی
misprints U اشتباه چاپی
misprint U اشتباه چاپی
blooper U اشتباه احمقانه
blunderingly U ازروی اشتباه
boner U اشتباه مضحک
boo boo U اشتباه کاری
bunglers U اشتباه کار
bungler U اشتباه کار
fallible U اشتباه کننده
peccant U اشتباه کار
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
falsely <adv.> U بطور اشتباه
dispersion error U اشتباه پراکندگی
inaccuracy U اشتباه غلط
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
slipped U اشتباه لیزی
blundered U اشتباه لپی
slip U اشتباه لیزی
blunders U اشتباه لپی
blunders U اشتباه بزرگ
blundering U اشتباه لپی
blundering U اشتباه بزرگ
peccadilloes U اشتباه کوچک
mistaken U اشتباه کرده
dead shot U تیر اشتباه
deflection error U اشتباه سمتی
blunder U اشتباه بزرگ
blunder U اشتباه لپی
deflection error U اشتباه انحراف
delivery error U اشتباه در تیراندازی
computational U اشتباه در محاسبه
slips U اشتباه لیزی
disabuses U از اشتباه دراوردن
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
disabused U از اشتباه دراوردن
disabuse U از اشتباه دراوردن
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
absolute error U اشتباه مطلق
to put wise U از اشتباه دراوردن
to set U از اشتباه دراوردن
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
systematic error U اشتباه سیستماتیک
syntax error U اشتباه ترکیبی
deflection error U اشتباه سمت
erroneous U غلط اشتباه
you are mistaken U در اشتباه هستید
blundered U اشتباه بزرگ
by a mistake <adv.> U بطور اشتباه
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
misguidely U از روی اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
by accident <adv.> U بطور اشتباه
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com